چه حس آشناییه! نشستم پشت میزم و دارم فکر می کنم که بی پناهی و تنهایی عظیمی توی قلبم داره ورجه وورجه می کنه! "م" زنگ میزنه و به محض اینکه صداشو می شنوم می گم: احساس بیچارگی میکنم. پاسخ میده: چرا؟ درست میشه همه چی نگران نباش. و سعی میکنم نگران نباشم و سعی می کنم فرو نرم توی این حس که مثلِ چاهِ ویلی عمیق و سیاهه! * عنوان بخشی از شعر سهیل محمودی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

fatimamode بهترین سایت ارمیاء تکنو فروشگاه جهان کالا کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد آهن آلات پرده بازار گاهنامه رنگارنگ